بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 19 روز سن داره

بهار زندگیم

زیارت امام رضا (ع)

دو سه روز بعد از زدن واکسن دو ماهگیت من و شما به اتفاق بابا امین دایی مرتضی و مامان جونت با هواپیما عازم مشهد شدیم..خدا رو شکر که تو هواپیما هیچ مشکلی برات پیش نیومد و خیلی راحت خوابیده بودی.. سفر خیلی خوبی بود..اما چون اوایل تیر ماه بود و هوا گرم، روزا همش تو خونه بودیم و شبا میرفتیم حرم..در کل خیلی خوش گذشت این سفر هم برای تشکر از امام رضا (ع) بود که تو فرشته عزیزم رو بهمون هدیه دادن   ...
1 مهر 1393

مراسم گلریزان

عزیزکم مادر جونت کلی زحمت کشیدن و همه جا رو گشتن تا گل محمدی پیدا کنن تا تورو وسط گلها بخوابونیم تا بدنت بوی گل بگیره نمیدونم چقدر درسته یا نه اما میگن طب ابن سیناست که اینجوری آلرژی و حساسیت از بچه دور میشه   ...
1 مهر 1393

30 روزگی بهار

این کیک رو روز تولد 1 ماهگیت پدر جونت (بابای مامانی ) زحمت کشیدن خریدن و کلی ما رو سوپرایز کردن   بله یه کیک شکلاتی بسیار خوشمزه  حیف که شما نمیتونستی بخوری عوضش ما به جات خوردیم   اینم یه عکس از چهره زیبای دخترم وقتی که 30 روزش بود:   فدای اون دستای کوچولوت بشم من     ...
30 مرداد 1393

عکس های آتلیه ای

دختر قشنگم وقتی شما 25 روزت بود بردیمت آتلیه ..عکاسی کردن از شما 3 ساعت طول کشید و کلی خسته شدی...میدونم بهت خیلی سخت گذشت اما بعدها که بزرگ شدی ازم تشکر میکنی که از اولین روزهای زندگیت عکس یادگاری گرفتم  (یعنی امیدوارم که اینطور باشه) حالا میخوام چند تا از عکسای قشنگت رو بزارم اینجا...           ...
30 مرداد 1393

اولین روزهای زندگیت

سلام عروسکم بالاخره روز 31 فروردین مصادف با ولادت حضرت زهرا (س)، با هم رفتیم خونه..روزهای اول درست شیر نمیخوردی و کلی مامانی رو اذیت کردی..یه کوچولو هم بعضی وقتا دلت درد میگرفت و گریه میکردی..اما در کل خیلی دختر آروم و نازی بودی   اینم اولین لحظه ای که از بیمارستان اومدی خونه..اون سبزه ها هم هنر مامان منیرته     اینم اولین کیک تولدت که عمو محمودت (عموی بابات) برات خریده بود..ایشالا تولد 120 سالگیت رو جشن بگیرم عشقممم     اینجا هم روز دوم تو بیمارستانه که اینقدر ناز خوابی...
12 مرداد 1393

تولدت مبارک

سلام دختر قشنگم این وبلاگ رو برای ثبت خاطرات و عکسای قشنگت ساختم..امیدوارم بعدها از دیدنش لذت ببری شما در روز 29 فروردین 1393 با وزن 3380 و قد 52 و دور سر 35 ،ساعت 11:50 صبح بعد از گذشت 37 هفته و 5 روز توسط دکتر عزیزم سهیلا عارفی متولد شدی...     اولین عکس چند ثانیه پس از تولدت     اولین باری که با یک چشم به دنیای جدیدت نگاه کردی     اولین لحظه ای که در آغوشم فشردمت کوچولوی مامان     وقتی که بالاخره هر دو ...
11 مرداد 1393